قدس آنلاین: هر روز از روزهای سال ۱۴۰۰ خواسته یا ناخواسته با امید به لغو تحریمها گره خورده و بهبود اوضاع اقتصادی از ناحیه این گشایش، تا حدود زیادی افکار عمومی را نسبت به روزهای در پیش، خوش بین کرده است.
با استناد به این خوش بینی عمومی- که البته در مدیران اقتصادی کشور هم به وضوح قابل مشاهده است- و در سالی که به نظر میرسد ویروس کرونا و رکود کرونایی با هجومیبی رحمانه تر به اقتصاد و کسب و کارهای وطنی بازگشته است و تغییر دولت هم در پیش است، این سوال مطرح میشود که آیا داشتن امید به لغو تحریمها به تنهایی برای بهبود اوضاع نابسامان اقتصاد کشور که به ویژه در یکی دو سال اخیر با ریزش شدید اعتماد عمومی مواجه بوده و تغییر مثبتی در زیر ساختها به خود ندیده، کافی است؟
کامران ندری اقتصاددان در گفتگو با قدس آنلاین به این پرسش پاسخ میدهد:
آقای دکتر! با لحاظ وضعیت خاص اقتصاد کشور، آیا لغو تحریمها در سال جاری میتواند منشاء گشایش و تحول در اقتصاد ایران باشد؟
بله... در کوتاه مدت میتوان انتظار داشت لغو تحریمها منجر به گشایش اقتصادی شود، چون درآمدهای دولت افزایش مییابد و این افزایش طبعاً می تواند آثار مثبتی بر اقتصاد ایران که حدود ۳ سال در تنگناهای شدید بوده، داشته باشد اما تاکید میکنم این تأثیر بسته به نوع مدیریت اقتصاد کلان در سال ۱۴۰۰ به صورت موقتی و کوتاه مدت خواهد بود.
آیا این صحبت شما مبنی بر موقتی و کوتاه مدت بودن تأثیر لغو تحریمها بر بهبود اقتصاد، ما را به بیماری همیشگی اقتصاد ایران پیوند میزند؟ منظورم مقوله ضعف تاریخی زیرساختهای اقتصادی و به تعبیر برخی اقتصادددانان، "تحریمهای داخلی" است که اجازه تنفس آسان را به اقتصاد و کسب و کارها نمیدهد...
یقینا همین طور است چون زیرساختهای ما ربطی به تحریمهای خارجی ندارند، هر چند تحریم در تشدید ضعف این زیرساختها تأثیر داشت. نهادهای اقتصادی کشور بسیار ضعیف هستند. یکی از مشکلات بزرگ اقتصاد ما کسری بودجه است که نمیتوانیم به شکل صحیح آن را مرتفع کنیم. مشکلات بانکها و ناترازیهای ریشه دارشان، نظام تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی پرچالش، ساختار ضعیف مالیاتی، نظام حمایتی پر مشکل که به درستی کار نمیکند و کارآمدی و اثربخشی لازم را ندارد، پایین بودن بهره وری نیروی انسانی، تکنولوژی بسیار فرسوده تولید و... سالهای سال است که در اقتصاد ما رخنه کرده است.
از اینها که بگذریم ساختار مدیریتی بسیار ضعیف اقتصاد کلان و بنگاههایی که دولتی یا شبه دولتی هستند و مبتنی بر رانت و امتیاز شکل گرفته و اداره میشوند، ربطی به تحریم خارجی ندارد. جهت گیری کشور در تجارت خارجی در قبال تعرفهها همواره با نوعی گیجی همراه بوده و نظام اداری پرچالش را هم باید به لیست این معضلات اضافه کرد. متاسفانه درآمد اندک کارمندان در برابر بار سنگین هزینههای معیشتی، موجبات پایین بودن بهره وری نیروی کار و سنگاندازی در انجام وظایف را فراهم کرده و فساد اقتصادی را در پی داشته است. البته این موارد که ربطی به تحریم خارجی ندارد، محصول سه سال اخیر که کشور در سختی اقتصادی به سر برده هم نیست و به ۴ دهه گذشته بر میگردد پس نباید انتظار داشت در دو سه سال هم مرتفع شود.
جناب ندری! بسیاری کارشناسان از جمله خود شما در تشریح مشکلات ساختاری اقتصاد کشور به گزاره "ناصحیح بودن مدیریت اقتصاد کشور" در ۴ دهه اخیر میرسند اما این مدیران حضور تقریبا ثابتی در اقتصاد دارند و به نظر نمیرسد تمایل داشته باشند جای خود را به نیروهای جوان و متخصص بدهند...
به هر حال این همه مشکل و معضل، محصول این مدیریت ناصحیح است و نباید از آن به سادگی گذشت اما متاسفانه مدیران نسل اول انقلاب هنوز در اقتصاد حضور دارند حال آن که باید جایشان را به مدیران جوان، با کیفیت و با انگیزه بدهند. ما در سطح مدیریت هیچ وقت با کمبود نیروی با استعداد و متخصص روبرو نبوده ایم اما از نظر طرز تفکر در مضیقه هستیم. بر همین اساس ممکن است با لغو تحریمها به درآمدهای نفتی قابل توجه دست یابیم و شاید بتوان از این محل در کوتاه مدت، اقداماتی برای اقتصاد انجام داد اما نباید توقع داشت معضلات ریشه ای مرتفع شود چون نگرش مسوولان ما باید تغییر کند. متاسفانه مسوولان اقتصادی ما با این سن و سال، قدرت تغییر در خود نمیبینند و با این تفاسیر عبور از موانع، اصلا آسان نیست و مجدداً درگیر مشکلات همیشگی خواهیم شد. ناگفته نماند این مشکلات فقط اقتصادی نیست و گروههایی که بر پایه رانت، شکل گرفتهاند به آسانی تغییر را نخواهند پذیرفت.
بنده معتقدم اگر دولتها و مدیران با مردم صداقت داشته باشند بسیاری از این مشکلات حل میشود اما متاسفانه در همین مقوله مذاکره امروز با مردم صداقت ندارند و اغلب در مسیر توجیه مشکلات و شرایط اقتصادی هستند تا تغییر. واقعیت این است که تحریمها خط مدیریت اقتصادی در کشور را تنزل داده و مدیران صادقانه عمل نمیکنند، عیوب و قصور خود را نمیپذیرند و به بد عمل کردن خود، اعتراف نمیکنند... در این سالها بارها شاهد این بودهایم که مردم، صداقت خواستهاند اما مدیران اشکالات و آسیبها را ندیده و به گردن این و آن انداختهاند.
پس به نظر میرسد ما بیش از آن که به تغییر دولتها نیاز داشته باشیم به تغییر نگرشها، پذیرش کم کاریها و درمانهای ریشه ای و ساختاری در اقتصاد نیاز داریم...
واقعیت این است که هر دولتی روی کار بیاید تربیت شده همین سیستم اقتصاد رانتی است، پس فرقی نمیکند چه کسی با چه تیمیروی کار بیاید. متاسفانه با این نگرشها اگر درآمدهای نفتی احیاء شود، از این درآمدها و رانتها در جهت اهداف خود استفاده میکنند. شاید بنده بدبینانه نگاه میکنم اما صادقانه میگویم این نسل از مدیران با تفکر چند دهه پیش، اگر موقعیتی در حوزه مدیریت اقتصاد کسب کرده اند مبتنی بر رقابت واقعی نبوده و با اتکاء به درآمدهای بی حساب و کتاب نفتی بوده است. این مدیران، صنعت و تولیدی را ایجاد کرده اند که رقابتی نیست، خوراک ارزان و یا رایگان میگیرد، انرژی ارزان دریافت و از بودجه عمومیارتزاق میکند و از تعرفههای تجاری بهره میگیرد. بر همین اساس به وضوح دیده ایم که با قطع تقریبا کامل واردات به بهانه حمایت از همین تولید، به زندگی مردم فشارهای مضاعف وارد میشود و بهره وری نیروی کار هم به دلیل عدم تکافوی دستمزد با هزینهها، به شدت پایین است. مدیران فعلی در دنیای واقعی و بی رحم اقتصاد، نشو و نما نکردهاند و این در حالی است که مردم هیچ وقت از هزینههای سنگینی که این مدیران برای اداره کشور و انجام امور صرف کرده اند، مطلع نبودهاند. این مدیران متأسفانه ادعاهای زیادی هم دارند و با شعارهای غیرواقعی، عوام فریبانه و حتی نگران کننده امکان تغییر در اقتصاد را از بین برده اند و یا آمریکا را مقصر میدانند یا خود مردم را! به باور بنده ما نیاز داریم مدیریت اقتصادی از عنصر خلاقیت بهره مند شود و درجه تحمل پذیری بالایی داشته باشد.
انتهای پیام/
نظر شما